آیا گردشگری در خدمت مسئولین است یا مسئولین در خدمت گردشگری؟
- شناسه خبر: 14468
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۰ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۹:۱۸
- بازدید : 89 بازدید
- نویسنده: مدیر سایت

یادداشت/ داریوش فیاضی(راهنمای گردشگری):
تقریباً از سال ۱۳۹۵ تاکنون، گردشگری به قوت فضای مجازی شتاب عجیبی گرفته و خیز برداشته است. نیازهای زیرساختی و روساختی خودشان را به شکل عجیبی و بهصورت اتوماتیکوار نشان دادهاند. مردم بهصورت خودجوش، این صنعتِ بدون دودکش را با بهرهجستن از فضای مجازی یعنی تلگرام، واتساپ و مخصوصاً اینستاگرام، در حد محلی، ملی و جهانی در معرض دید تمام اقشار جامعه قرار دادهاند. از دهکورهها گرفته تا شهرهای پیشرفته و مدرن جهانی، از کوهها گرفته تا درهها، دریاها، جنگلها و کویرها، توسط بلاگرها، اینفلوئنسرها و مردم عادی از همه اقشار جامعه شروع به تولید محتواهای پُرمحتوا و محتواهای بیمحتوا نمودهاند.
در کنار این، ارگانهای دولتی، نیمهدولتی، خصوصی و نیمهخصوصی، مخصوصاً شرکتهای گردشگری، دفاتر گردشگری و راهنمایان گردشگری، بهصورت حرفهای وارد این چرخه از صنعت گردیدند و وارد میدان کار شدند و شروع به پردازش دادهها و منابع فرهنگی، طبیعی و تاریخی کردند. ناوگانهای حملونقل، اقامتگاهها، رستورانها، مراکز تفریحی، مؤسسات و موسسههای توریسم سلامت و همه دستاندرکاران این حوزه، با تعریف جامع از این منظر، به زندگی بشری دامن زدند.
مردم با سرمایههای خودشان و دولتیها با سرمایهها و منابع ملی و دولتی بهره میجویند. حال، سؤال ما اینجاست: دستاندرکاران گردشگری، از وزارت گردشگری تا ادارات نمایندگیها و سرپرستیها در شهرهای بزرگ و کوچک، آیا از این منابع به نحو احسن استفاده میکنند؟
برگزاری جلسات در تایم اداری، برگزاری و برپایی نمایشگاههای گردشگری ملی و فراملی، واگذاری منابع ملی، تاریخی و فرهنگی — یعنی خانههای تاریخی و چشماندازهای طبیعی — از کانال ادارهجات میراث فرهنگی به افراد خاص و خودیها، آنان را بهعنوان شرکای این صنعت معرفی کرده است. ناگفته نماند، در میان این مدیران، اشخاص صاحبنظر و علمی و اساتیدی هستند که بهعنوان صاحبنظران علم گردشگری و فعالان این صنعت در ادارهجات از جان مایه گذاشتهاند. اما این آمار از نیروهای انسانی در حد قابل قبولی نبوده و کارهایی که باید سریعاً و در اولین فرصت اقدام گردد، لنگلنگان به مقصد رهسپار شدهاند.
حجم وسیعی از پروژههای گردشگری به بنبستهای اقتصادی و اجرایی میرسند
حجم وسیعی از پروژههای گردشگری بدون مطالعه و تحقیقات میدانی واگذار میگردد و نهایتاً به بنبستهای اقتصادی و اجرایی میرسند. دلیل و علت این مسئله در کجا نهفته است؟
شهرهای توریستی و گردشگری مانندسرعین میزبان همایش هایی سراسری شده و نهایتاً بودجهای که از طرف دولت به وزارت گردشگری توزیع گشته، صرف این هزینهها میشود.
ناگفته نماند که سیاستهای کلان گردشگری در حوزه روابط بینالمللی نیز موجب مسدود شدن دروازههای تورهای ورودی، بهعنوان مسئله صادرات گردشگری، شده است. این امر از رونق افتاده و فعالین بزرگ گردشگری کشور دفاترشان را تعطیل کرده و به سراغ کارهای دوم و سوم رفتهاند. ناوگان حملونقل فرسوده با نرخ بالا، جادهها و نبود و ضعف زیرساختها، نارضایتی مسافران را به ارمغان آورده است.
توجه به میراثهای معنوی بهکلی بیمعنی است. غولها و خفاشهای گردشگری با بودجهها و اعتبارات کلان، سایهای بر بلیتهای ناوگان حملونقل انداخته و موجب خالی شدن سفره میلیونها فعال گردشگری — بهویژه دفاتر گردشگری — شدهاند.
مکانهای گردشگری، از جمله سرعین، با ساختوسازهای بیرویه و بدون برنامه از سوی اهالی میراث، عمران، شهرداریها و استانداریها، بهظاهر شهری توسعهیافته، اما در واقع رو به زوال و نابودی گرایش پیدا کرده است.
آنچه از مرور وضعیت فعلی گردشگری برمیآید، تصویری است نگرانکننده از صنعتی که میتوانست بهعنوان یکی از پایههای اصلی اقتصاد ملی و عامل پیوند فرهنگی میان مردم ایران و جهان عمل کند، اما در سایهی ضعف مدیریتی، تصمیمگیریهای غیرکارشناسی و نگاه کوتاهمدت، از مسیر توسعه پایدار خارج شده است.
گردشگری در کشور ما، به جای آنکه بستری برای رونق اقتصادی و تعامل فرهنگی باشد، گاه به ابزاری برای کسب منافع شخصی تبدیل شده است. واگذاریهای بیضابطه، برگزاری رویدادهای نمایشی، نادیدهگرفتن ظرفیتهای واقعی و حذف نیروهای متخصص، موجب شده است بسیاری از پروژهها تنها روی کاغذ باقی بمانند.
در این میان، مردم و فعالان واقعی صنعت گردشگری بیش از همه آسیب دیدهاند. دفاتر گردشگری، راهنمایان حرفهای، هتلداران و کارآفرینان محلی که با عشق و تلاش در این مسیر گام برداشتند، اکنون زیر سایه تصمیمهای غلط و بیبرنامه، با مشکلات معیشتی و بیاعتمادی روبهرو هستند.
گردشگری صنعت تزئینی نیست
اگر قرار است گردشگری در ایران جایگاه واقعی خود را بازیابد، باید مسئولان آن را نه بهعنوان «صنعتی تزئینی»، بلکه بهعنوان ابزار ملی توسعه و دیپلماسی فرهنگی ببینند.
مدیریت گردشگری نیازمند دانش، همدلی، شفافیت و برنامهریزی است — نه منفعتطلبی و رانت.
تا زمانی که مسئولین در خدمت گردشگری قرار نگیرند و نه بالعکس، این صنعتِ بیدود اما پراثر، همچنان در گرداب وعدهها، شعارها و پروژههای نیمهتمام گرفتار خواهد ماند.






