اردبیل، نیازمند جراحی اجتماعی
- شناسه خبر: 3833
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۳۹
- بازدید : 448 بازدید
- نویسنده: مدیر سایت
به گزارش شیوابیان:تنگ نظری مشکل اصلی استان است” این جمله که تضمینی از صحبتهای اخیر استاندار اردبیل میباشد مبنایی شد تا به گوشه ایی از چراییهایی این چالش پرداخت نمائیم این سخن استاندار تکان عجیبی در میان کنشگران اجتماعی و فرهنگی استان ایجاد کرد در اینجا بر پایه اصل “انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال” کاری با گوینده کلام که شجاعت اولیه را در باب آغاز این گفتمان نشان داد را نداریم اما صدر و ذیل مطلب در رابطه با کلیات این بحث است
فعالان و متخصصان حوزه فضای مجازی نیک میدانند آنگاه که مطلبی بدون جهت دهیها با رویکردهای روابط عمومی مآبانه به استوری های صفحات شخصی مردم ورود پیدا میکند مبین آن است که مطلب مذکور مورد وثوق مردم بوده و یک نوع باور اجتماعی نسبت به آن در جامعه جاری میباشد. شاهد بودیم که مردم فارغ از بحث ” من قال ” از جمله تنگ نظری مشکل اصلی استان است استقبال کردند و با نشر این موضوع در شخصیترین عوالم خویش به نوعی ستوه از این موضوع را بیان کردند.
در این میان نقش فعالان حوزه فرهنگ آشکار میشود که از طرفی این موضوع را بعد از شناسایی و وقوف به جامعه پذیری آن در صدد درمان این معضل برآیند. امروز در شرایطی قرار گرفتیم که عالیترین مقام استان از این آسیب شکوه نموده و نشر داوطلبانه توسط مردم نیز موید آن میشود.
تنگ نظری بر تمام سطوح توسعهای استان تأثیر گذار است از سیاست گرفته تا عمران و حتی رسانه و... به عنوان عضو بسیار کوچک جامعه رسانهای استان، از هم قطاران خویش سوال می پرسم و انتظار دارم کلاه خویش را قاضی کرده و پاسخ داده شود؛ به میزان هم گرایی رسانهای در استان چه نمرهای میدهید؟ وفاق میان اهل فرهنگ در چه حدود است؟ وقتی یک عضوی از رسانه از باب باور و دغدغه به مسائل توسعهای به نقد امری میپردازد، آیا وی را همراهی می کنیم یا برای خوشایند شخص دیگری او را می کوبیم؟
این تنگ نظریها باید درمان شود و این درمان غیر از مسیر فرهنگ میسور نخواهد شد عدم درمان این درد در آینده، استان را تحت شعاع قرار خواهد داد. اینکه با چه عقبهی تئوریکی بدین منزل رسیده ایم ملاک نیست اما اینکه آینده استان با این روال به کجا ختم میشود محل بحث است.
روی سخنم مشخصاً با اساتید حوزه فرهنگ است یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوال دوز به مردم! برای ارتقا و اعتلای آسیبهای فرهنگی و اجتماعی چه کرده ایم؟ در حوزه خشونت، طلاق، اعتیاد و… چه گامهایی برداشته ایم؟ آیا توانسته ایم با عملکردهای فرهنگی در راستای کاهش آسیبهای اجتماعی ولو یک درصد بلکه نیم درصد موثر واقع شویم؟ یا در پیچ و خم های تنگ نظری درجا زده ایم؟
کنشگران فرهنگی و اجتماعی بایستی این باب آغاز شده را رها نکرده و با انجام جراحیهای اجتماعی به واکاوی موضوع پرداخت کنند اهل قلم در این راستا بنویسند، صدا و سیما از این رهگذر به ساخت انواعدبرنامه ها، میزدگرد ها نشست های تخصصی و… بپردازد، صاحبان تریبون های مذهبی موضوع را از منظر اسلام بررسی کنند و… تا شاید مرهمی شود بر این موضوعی که سخن دل بسیاری از ماست لیکن شهامت بیانش شاید به خاطر تعارفات بیهوده از ما سلب شده است.
اینکه استان اردبیل یک فرزندی را متولد کند و این استان با خون دل به نشو و نمای آن فرزند اقدام کند و النهایه پس از رشد اجتماعی و رسیدن به قلههای مطلوب او را صرفاً بخاطر تنگ نظری به فنای اجتماعی بسپارد آدمی را یاد Filial infanticide میاندازد که یک پدیده عجیب در طبیعت است که در آن والدی اقدام به فرزند خواری (به هر دلیل) میکند!
از تأثیرات اقلیمی آب و هوایی گرفته تا رژیم غذایی نامناسب کمبود ویتامین D بخاطر شرایط آب و هوایی و حتی ریشههای تاریخی، هر چه که باشد میشود فرزند خواری را میتوان تعمیم موضوع تنگ نظری دهیم و به این باور برسیم که عدم درمان تنگ نظری ما حصلی جز فرزند خواری، هضم و حذف فرزندان کارآمد این استان نخواهد داشت.
به قلم: محمد صادق کریمی