از رنجی که در سیاست گذاری میبریم
- شناسه خبر: 8353
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۲۸
- بازدید : 535 بازدید
- نویسنده: مدیر سایت
یادداشت_شیوابیان،دکتر بهنام صحرانورد؛ تحلیل گر مسائل سیاسی و اجتماعی
۱- انگیزه نگارش این تحلیل، سخنرانی برای دانش آموزان تیزهوشان مقطع متوسطه ناحیه ۱اردبیل می باشد که به بهانه هفته مشاغل و ضرورت انتخاب رشته آگاهانه دانش آموزان صورت گرفت که در آن با تاکید بر مظلومیت دانش سیاسی و فقدان اولویت گذاری مناسب، بر ریشه شناسی مساله سیاست گذاری در سپهر سیاسی ایران اشارتی گردید.
۲-اساسا دانش آموزان تیز هوشان، با دو تصور زندگی در این مقطع روبروهستند؛ قبولی از رشته های پزشکی و اعزام به خارج، جهت تحصیل. علت این مساله و ریشه های اتخاذ چنین رویکردی چه چیزی می تواند باشد؟ و فراتر از آن، چگونه می توان بر اتخاذ تدابیر درست در مسیر توسعه اهتمام نمود.
۳- یکی از مهم ترین دلایل آشفتگی نظام فکری و حکمرانی در ایران، مساله سیاست گذاری می باشد. سیاست گذاری مجموعهای از اقدامات است که بر اساس خردگرایی کامل و یا محدود طی فرایندی به انجام می رسد که متشکل از اقدامات سیاستی و سیاسی برای حل یک مسئله است. این اقدامات را میتوان به عنوان فرایند سیاستگذاری قلمداد نمود و آن را هم چون مجموعهای از مراحل زمانبندی شده به هم مرتبط مجسم کرد.
۴-دانش سیاسی که افلاطون و سقراط آن را “ارباب علوم” می نامند، چیزی متفاوت از فهم جامعه ما از فهم سیاسی است. دانش سیاسی، دانشی است که فرد را به انسانی پرسشگر، تبدیل می کند تا با کاوش در زوایای آن بتواند به وظیفه، هدف وجودی وغایی حکمرانی پی برده و با تهیه دستور کار، تدوین و تنظیم سیاست، اتخاذ سیاست، تحقق سیاست، برآورد سیاست را انجام داده و آن را جهت اجرا در اختیار کارگزاران حاکمیتی قرار دهد.
۵-اساسا مهم ترین موضوع دانش سیاسی، نهاد دولت است. بحث از منشأ دولت، اشکال دولت درطی تاریخ، سازمان درونی دولت ها، پایه های قدرت دولت و استمرار آن، علل زوال و فروپاشی دولت ها یعنی شیوه و علل وقوع انقلاب ها و منازعه برای قبضه ی قدرت دولتی، شیوه ی استقرار دولت های جدید به جای دولت های قدیم و مفهوم دولت آرمانی موضوع اصلی دانش سیاسی به مفهوم کلان است.
۶- دانش سیاسی در منظومه علوم حکمرانی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. دانش سیاسی تأمین کننده گزاره های سیاسی در سطح حاکمیتی و علم مدیریت، تأمین کننده گزاره های این دانش در سطح اجرایی است و سیاستگذاران و تصمیم گیران باید در مرحله اول با شناخت مناسب وضعیت کشور، برای بهبود امور و رفع موانع برای کارگزاران حاکمیت، نسخه های کاربردی ارائه دهند.
۷-در ایران و با توجه به سایه وحشتناک سیاست زدگی در سپهر عمومی جامعه، شاهد افول جایگاه دانش سیاسی در سیاست گذاری های عمومی و رنگ باختن آن در پرتو عمل انسان های سیاسی هستیم.
۸- انسان های سیاسی در ایران، کسانی هستند که با توهم سیاست پژوهی و قرار گرفتن در چرخه کنش گری های سیاسی و به دست گیری مناصب اداری و حاکمیتی، تصمیم گیری های کلان و خرد نظام سیاسی را بر عهده می گیرند.
۹- این افراد ناآگاه به دانش سیاسی در پرتو ثروت و رانت، با کمترین بینش سیاسی، خود را سیاست شناس و سیاست پژوه فرض نموده و به خاطر حضور در مناصب اداری و سیاسی، از کمترین مشاوره های علمی برخوردار هستند.
۱۰- به عنوان نمونه، این افراد در ایران، بدون هیچ تخصصی در کمیسیون کشاورزی در مجلس، تصمیم گیری می کنند، به عنوان پزشک عمومی، کمیسیون عمران را رهبری می کنند و در کمیسیون اقتصاد، با کمترین آشنایی با مفاهیم اقتصادی، تصمیمات کلان اقتصادی می گیرند و بدون شناخت از فرهنگ، عناصر و متغیرهای آن، مهندسی فرهنگی می کند.
۱۱-در مصداقی دیگر، مجلس انقلابی یازدهم، در طول دو سال گذشته، نتوانسته است یک طرح اقتصادی را علیرغم تنگی وضعیت معیشتی مردم، به صحن علنی آورده و یا سیاست گذاری کند؛ هم چنان که کارگزاران اجرایی نیز با تدابیر ناامیدکننده، قریب به هزار و هفت صد بخشنامه را در طول سه سال گذشته در مساله صادرات و واردات، به گمرگ ابلاغ نموده اند.
۱۱- نتیجه این رویکرد غیر علمی، در فضای امروز ایران، کاملا مشهود می باشد. سیاست گذاری های خام، ناپخته و ناسنجیده، بدون شناخت واقعی از لایه های اجتماعی و نظام بین الملل و بدون بهره مندی از راهکارهای علمی، باعث رنجش خاطر ایرانیان گردیده است.
۱۲-در نهایت، باید مرز دانش سیاسی با انسان های سیاسی، دچار تمایز گردد. انسان سیاسی می تواند در فضای سیاسی جامعه حضور یابد، اما بداند بدون سیاست پژوهی و دانش سیاسی نمی تواند سیاست سنجی کند. شما در این زمینه چگونه می اندیشید؟
.