از هزاران اندکی زین صوفیند
- شناسه خبر: 3305
- تاریخ و زمان ارسال: ۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۹:۰۰
- بازدید : 717 بازدید
- نویسنده: رشید عبدالحسینی
شیوا بیان؛ در مذمت هر آنچه که طی چند هزار سال گذشته طفیل ذهن به اصطلاح تکامل یافته بشر بوده و اکنون انتزاعات پیرامونی ما را شکل داده است، هرچقدر بگوییم بازهم کم است. نظامی گنجوی، حکیم و شاعر ایرانی نزدیک به هزار سال پیش در نصیحت فرزندش گفته« در شعر مپیچ و در فن او/ چون اکذب اوست احسن او» وی در ادامه همین مثنوی، علم را نه انتزاعات نوپای زمانه خود، بلکه علوم مطلق میداند« پیغمبر گفت علم العلمان/ علم الادیان و علم الابدان». این خیالات قاعدهمند هرچند زندگی را برای ما شیرینتر و منظمتر کرده اما باعث شده است تا در بزنگاههای تاریخی نوازشهای محکمی بیخ گوش ما به صدا درآید و خواب سنگین جهل را هرچند برای مدت زمان اندک از ذهن آشفته و سردرگم بشر به درکند.
یکی از این نوازشهای محکم اپیدمی کووید ۱۹ بود که انسان قرن ۲۱ را با چالشهای جدی مواجه کرد. به ویژه زمانیکه تمامی دولتهای جهان در اقدامی بیسابقه در دکان اجتماعات امروزی را برای ماهها تخته کردند و بنیآدم در هبوطی حیرتانگیز فرو رفت که در پی آن انسان قرن ۲۱ وارد سیاهچالههای ذهن معناگریز خود شد و سکوتی بیمناک از ترس دشمنی میکروسکپی جامعه جهانی را فراگرفت اما این جنایت چیزی جز یک واقعه طبیعی نبود ولی این بار پرونده ابرمجرم کیهانی را نه به دست کاراگاهان، حقوقدانان، سیاستمداران و فلاسفه که به دست زیستشناسان سپردند تا پاسخی برای این هولناکترین واقعه تاریخ معاصر بیابند.
فارغ از هر نتیجهای که قرار است جرمشناسان طبیعی به آن دست یابند مسالهای که افکار عمومی جامعه جهانی را متوجه خود کرد، اهمیت توجه به ابعاد زیستمولکولی بشر و لزوم احترام به قواعد و خط قرمزهای زیستی طبیعت بود. اکنون که بیش از ۵۰۰ روز از آغاز این قیام طبیعت علیه انسان میگذرد طبق آمارهای رسمی بیش از ۴ میلیون نفر در سراسر دنیا قربانی این پاسخ بیرحمانه شدهاند که طبق آمارهای غیررسمی رقم واقعی بیش از دو برابر این مقدار است و میلیونها نفر دیگر هم در انتظار عفو یا مجازات سنگین مرگ نشستهاند تا کام بشر را هر روز تلخ تر از گذشته کنند.
در ماههای نخست اپیدمی کرونا اخباری هم از اتمسفر تیره و تار آنتیساینسهایی به گوش میرسید که در حال رژه رفتن از غرب تا شرق عالم بودند. آنها در ایران لگد به درهای بسته زیارتگاهها و اماکن مقدس میزدند در بیتالمقدس با موگیسهای بلند در برابر دیوار ندبه استمداد میطلبیدند و در لندن با پلیس ضدشورش درگیر میشدند. شاید این همان پرده آخر بود که افتاد و به ما نشان داد که مدنیت و مدرنیته هر دو لباسی بدقواره بر تن انسانهاست که از چسبندگی آن به تنگ آمدهاند و هروقت لازم باشد بر علیه آن میشورند. اما چاره کار چیست؟
روایتی معروف منسوب به مادر ترزا وجود دارد. هنگامی که او را به تظاهرات ضد جنگ دعوت میکنند، میگوید«اگر تظاهراتی برای صلح بود به من بگویید من در تظاهرات ضد جنگ شرکت نمیکنم». شاید این جمله معروف مادر ترزا نسخه کارآزمودهای برای انسان امروزی باشد که در آینده با وقایعی سهمگینتر و پرهزینهتر مانند تغییرات اقلیمی و جنگ آب روبه رو خواهد شد.
در روزهای گذشته خبر بسیار خوشحال کنندهای از کسب مدال طلای المپیاد جهانی زیستشناسی (IBO ۲۰۲۱)، در کشور پرتغال توسط زهرا حسینینیا، دختر نوجوان اردبیلی به گوش رسید که زیر خروارها خبر ناامیدکننده از گوشه و کنار ایران عزیزمان دفن شد. زهرا حسینینیا شاید یکی از همان انگشت شمار انسانهایی باشد که کورسوی امید بشر امروزی چشم به راه پیشرفت اوست. شاید او همان مریم میرزاخانی دنیای زیستشناسی در دهههای آینده باشد یا شاید هم سارا گیلبرت، کاشف واکسن آسترازنیکا که در مسابقات تنیس ویمبلدون مورد تشویق چند دقیقهای حضار قرار گرفت و اکنون این ما هستیم که باید انتخاب کنیم. آیا باید او را همانند خبر موفقیت بزرگ و پا نهادن در دنیای آزمون و خطاها زیر خروارها بیتوجهی و سنگاندازی غرق کنیم یا راه پیشرفتش را هموارتر کنیم.
«از هزاران اندکی زین صوفیند/ باقیان در دولت او میزیند» آری زهرا شاید همان تک صوفی است و همه ما نه تنها باید امیدوار باشیم بلکه باید تلاش کنیم که نام زهرا حسینینیا را در سالهای آینده بیشتر بشنویم و از داشتن چنین فرزندی به خود ببالیم.
یادداشت: مسعود لاهوت