شیوا بیان– یادداشت- حسن فروزان شیخ احمد: کرونا به عنوان یک بیماری ابعادی فراتر از نگاه‌های درمانی دارد. حال با توجه به اینکه تاکنون داروی مشخصی برای این ویروس یافت نشده است بررسی بعد درمانی آن از تخصص نگارنده به دور است.

کرونا رفتارهای اجتماعی را دستخوش تغییر قرار داده است. تخصص و تمحض صاحب نظران را زیر سوال برده است. محوریت کلام این نوشتار تاکید بر چگونگی منطبق سازی کیفیت رفتارهای اجتماعی در کنار دستاویزهای درمانی است.

ساختار ظاهری، سبک بدیع و اسلوب منحصر به فردی که این ویروس از بیماری به جامعه تزریق کرد، به انسان‌ها فهماند که آدمی هنوز قدرت مطلق جهان هستی نمی‌باشد.

اکنون حدوداً بعد از ۱۸ ماه گذر از آغاز همه گیری کرونا، کشورهای مختلف جهان رویکردی‌های متفاوتی نسبت به این موضوع داشته‌اند. برخی‌ها در معنای حقیقی کلام در مهار آن موفق بوده‌اند و برخی دیگر عاجز از مدیریت آن بوده و در برابرش درمانده و به استیصال دچار گشته‌اند‌.

اما روی سخن ما در این مختصر به نحوه برخورد با کرونا در کشورمان است. بعد از قریب به دو سال از حضور کرونا در کشور، میزان استفاده از ماسک و رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی با توجه به آمارهای ارائه شده از جانب متولیان امر، حدود ۴۰ درصد می‌باشد.

در اینکه کرونا و میزان مورتالیته بودن آن به قدر کفایت به مردم آموزش داده شده است، شکی نیست؛ اما سوالی که مطرح است، اینکه چرا علی رغم حصول این آگاهی‌ها، در خوشبینانه‌ترین حالت تنها ۴۰ درصد مردم به رعایت پروتکل‌های بهداشتی مبادرت می‌ورزند؟

پس تا همین جا می‌توان حکم کرد که بُعد اجتماعی کرونا بر بُعد فردی و درمانی آن می‌چربد و‌ اگر همت همگانی برای نابودی آن وجود نداشته باشد این ویروس که منطقاً می‌شود آن را سنتز شده نامید، به این راحتی‌ها قصد رفتن نخواهد کرد.

از بعد اجتماعی آن به بعد سیاسی موضوع می‌رسیم، آیا دولت در زمینه تدوین برنامه‌ای جامع برای ریشه کَنی کرونا کوتاهی کرده است؟ اگر کمی اهل رسانه و خبر باشید، قطعاً مصاحبه رئیس کمیسیون بهداشت مجلس به چشمتان خورده است که وی گفته است که شکی نیست[در حوزه واکسن] سهل انگاری شده است.

اگر مصاحبه فوق را مقدمه انگاریم، نمیتوانیم از آن مقدمه به این استدلال برسیم که با شرایط مذکور قابل پیش بینی بود که مردم در طولانی مدت از رعایت مراتب بهداشتی روی گردان خواهند بود‌. چرا که در هر صورت عاقلانه نیست که مردم جان خود را به بازی گیرند‌.

جان کلام اینکه در کنار یافتن واکسنی برای کرونا، باید در پی یافتن واکسن مهم‌تری به نام “فرهنگ” برخورد با بحران‌ها را بدست بیاوریم. فرض محال که محال نیست، فرض می‌گیریم بعد از نابوی کرونا ویروس ناشناخته‌ی دیگری نیز از راه رسید، آن موقع چه؟

می‌خواهیم ریز‌تر شویم و بگوییم ریشه نافرمانی بهداشتی عده‌ای از مردم که تعدادشان نیز رو به فزونی است در کجای آداب رفتاری ما قرار دارد؟ شکی نیست که مشکلات اقتصادی نیز بُعد دیگری از ماجراست اما با برآیندی از مجموع مطالبی که تاکنون نگاشته شد، اقتصاد را نیز تمام کننده نمی‌توانیم تصور کنیم. چرا که شخصی که خاکریزهای جاده شمال را حفاری می‌کند تا به هر طریق ممکن خودش را به شمال برساند یقیناً عقبه‌ای جز اقتصاد را دنبال می‌کند‌. نه از موضع انتقاد که از باب تدبیر برای آینده باید بررسی کنیم که متولیان فرهنگی از صدا و سیما، فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، تبلیغات اسلامی و … با صرف آن حجم از اعتبارات ملی موفق نشده‌اند نحوه مواجهه اجتماعی با بحران.ها را آموزش دهند.

شاید دستگاه‌های فوق و سایر دستگاه مربوطه این موضوع را بهانه کنند ‌که فرسایشی بودن زمان کرونا سبب کاهش تعامل مردم شده است لیکن همین موضوع نیز با آموزش قابل حل است.

نگارنده معتقد می‌باشد که توام با کوشش برای یافتن واکسن باید طرحی نو برای کُمیت لنگان فرهنگی بیندازیم و بیش از این انرژی‌ها را معطوف به موازی کاری دستگاه‌های فرهنگی ننماییم.

یادداشت: حسن فروزان شیخ احمد


  • نویسنده : حسن فروزان شیخ احمد