کیفیت ربایی از زندگی با چشموهمچشمی
- شناسه خبر: 3868
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۱ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۱۸
- بازدید : 482 بازدید
- نویسنده: مدیر سایت
شیوابیان:رقیه فرج پور -مصرفگرایی در خانوارهای ایرانی به یکروند ثابتی بدل شده است و هر روز خانوادهها بخشی از درآمد خود را صرف خرید کالاهای بدون استفاده غیر لوکس میکنند که بودونبود آنها هیچ تأثیری در زندگیشان ندارند.
این هزینهها میتواند با مهندسی مالی تبدیل به خرید کالاها یا دریافت خدمات موردنیاز اعضای خانواده باشد. این کالاها از البسه گرفته یا کلاسهای درسی و آموزش زبانهای خارجی یا حتی صرف خرید روزنامه و کتاب بوده و توسعه فردی اعضای خانواده را شتاب بخشد و این در شرایطی محقق شدنی است که اعضای خانواده به این تفکر برسند که لزومی ندارد که هر وسیلهای که در خانه دیگران وجود دارد، در خانه آنها هم وجود داشته باشد بلکه باید خریدها صرفاً بر اساس نیازهای خانوادهها باشد و هر کالا یا خدماتی که بلااستفاده هستند هزینهای برای خانوادهها تحمیل نکنند.
تحمیل هزینهها به کالاها و خدمات بلااستفاده در حقیقت بخشی از درآمد خانوادهها را میبلعد بدون اینکه ثمرهای برای آنها داشته باشد اما با مدیریت هزینه و اولویتبندی نیازها، میتوان هزینهها را در جاهای ضروری هزینه کرد و اینچنین از هزینهها نتیجه دلخواه را گرفت.
شوربختانه در دو دهه اخیر چشموهمچشمی به یک بیماری اقتصادی خانوادهها تبدیل شده است و خانوادهها صرفاً برای رقابت با اطرافیان خود اقدام به خریدهایی میکنند که به آن نیاز ندارند. اینچنین خریدهایی، موجب حذف لوازم ضروریتر در خانوادهها شده و در نتیجه رفاه و مطلوبیت خانوادهها را کاهش میدهد و این یعنی خانوادهها از زندگی خود کیفیت ربایی میکنند.
چشموهمچشمی معمولاً از سوی افرادی انجام میشود که ظاهربین بوده و از اندیشیدن پرهیز میکنند، همین ظاهربینی نمودار هزینهها را روند صعودی میبخشد درحالیکه در کشورهای توسعهیافته و در خانوادههایی که اهل اندیشه و تفکر هستند کمتر شاهد چشموهمچشمی هستیم، آنها زندگی خود را دارند و برایشان مهم نیست که چه کسی چه چیزی میخرد بلکه ترجیح میدهند تنها برای خود زندگی کنند و از حرفهای اینوآن ابایی نداشته باشند.
اندیشیدن و اندیشهورزی در کشور کمتر موردتوجه قرار گرفته است و کمتر خانوادههایی پیدا میشود که اندیشهورزی را به فرزندانشان تعلیم دهند اما تا دلتان بخواهد ظاهرسازی و ظاهرپرستی در کشور باب شده است و این دقیقاً نقطه مقابل خانوادههای توسعهیافته است بنابراین باید خانوادهها و بهخصوص کودکان و نوجوانان را به مطالعه و اندیشیدن تشویق کرد وگرنه روند فعلی نهتنها اصلاح نمیشود بلکه تشدید هم میشود.